چه کنیم آلا 10. خطیب

82 درصد مخاطبان گفتند لحنتان عالی و معرکه است. حال چه ایده ای برای آیندۀ وبلاگ دارید؟

آمار مطالب

کل مطالب : 160
کل نظرات : 530

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 4
باردید دیروز : 0
بازدید هفته : 13
بازدید ماه : 601
بازدید سال : 1519
بازدید کلی : 196461

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان WWW.chepiha.LoxBlog.Com و آدرس chepiha.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 13
بازدید ماه : 601
بازدید کل : 196461
تعداد مطالب : 160
تعداد نظرات : 530
تعداد آنلاین : 1

<-PollName->

<-PollItems->

جزیره قشم اخبار جزیره قشم
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : بپ گپو
تاریخ : پنج شنبه 19 مهر 1397
نظرات

چه بکنیم آلا، چه نکنیم آلا؟ بریم بجکیم تو وادی فعالیت های مذهبی؟ چطوره؟ به ما میاد؟ نمیاد؟ اولش که طبیعیه بهمون نیاد ولی کم کم چنان بری ما بِکه که سبحان الله. چطوره از همون اول بریم خودمون رو برسونیم به سطوح بالای مذهبی. یعنی سلسله مراتب ملایی رو به ترتیب طی نکنیم. ملا مسجدی و اذان گفتن و اینا رو نگذرونیم. پارتی بازی کنیم و مستقیم بریم خطبه بخونیم. چطوره؟ ملت حیرون و سرگردون میشن نه؟ دلشون می ترکه نه؟ هیجان کار خیلی زیاد میشه نه؟ همه منتظرن یه شیخ شناخته شده بره بالا، ولی یهو می بیننن یکی از در مسجد وارد میشه، همینجور که نور شدید از پشت سرش میاد تو صحن مسجد و باد کولر میزنه تو موهاش ... نه، مو که زیر دستماله، تکون نمی خوره از جاش، مگه نمی دونی نماز جماعت میری یه دستمالی، کلاهی، مندیلی، جورابی، کیسه فریزری چیزی باید رو سرت باشه؟ پس باد کولر که می زنه فقط لباس رو تکون میده و گوشه مندیل رو. اصن یه صحنه ای درست میشه به شدت بالیوودی. همه دهن ها از تعجب واز تاک میشه. ما با همون لینگ دراز فابریک خودمون میریم سمت منبر.

حسرت بر انگیز میشه نه؟ آلا با تمام این تفاصیل بریم این کار رو بکنیم؟ قضیه منکراتی نمیشه؟ ما رو نگیرن بندازن بیرون، ریزه بره باز بالا منبر؟ اشکالی پیش نمیاد؟ مطمئن؟ خب پس باشه، اصرار می کنین باشه میریم بالا منبر.

آلا بعد که رفتیم بالا، چی بگیم اصن؟ چه جوری شروع کنیم؟ فارسی بریم واگری، یا عربی؟ همو فارسی بهتره، قابل فهمه واسه ملت مظلوم و متحیر. جمله اولمون چی باشه؟ با حمد و ثنای الله جل جلاله؟ همین خوبه؟ تکراری نیست؟ خلاقیت به خرج ندیم؟ مثلاً بگیم با حمد و سپاس یزدان، مثلاً. بدعت نباشه یه وقت؟ تکفیرمون نکنن؟! پس تصویب شد، همون جمله اولی رو میگیم.

وااای. آلا موضوع سخنرانی چی باشه؟ خیلی سخته انتخاب موضوع. یه چیزی باشه که تا حالا بهش پرداخته نشده. مثلاً اهمیت علم، که الان من قرنهاست میرم واسه نماز جماعت، تا حالا که نشده بشنوم درباره اهمیت علم صحبت بشه. موضوعی با این درجه از اهمیت، مورد توجه قرار نگرفته متاسفانه. حیفه واقعاً. پس اینم تصویب شد. موضوع ما باشه اهمیت علم. چه نکاتی رو گوشزد کنیم این وسط؟ رهنمود بدیم به انبوه جوانان طالب علم؟ که ول کنن نرن دانشگاه که همش وقت هدر دادنه؟ بگیم که بین این همه استاد دانشگاه، دو درصدشون فقط سواد دارن؟ یا نگیم؟ بگیم که میری اونجا، 4 سال بهترین دوران عمرت صرف دانلود کردن میشه و توقعت میره بالا، خیال می کنی شدی علامه دهر، در حالیکه هیچ چیز خاصی یاد نگرفتی؟ یا نگیم؟ بگیم که هر چی رو هم که یاد می گیری، برا یاد گرفتنش دو ماه هم کافیه و چهار سال الکی وقتت رو می گیرن و اونجا پمپاژ حماقته که جریان داره اکثراً؟ یا نگیم؟

معمولاً و جدیداً برا روشن تر شدن مسائل و برا موندگاری گفته ها تو ذهن شنونده و نیز برا افزایش تاثیر کلام، تو خطبه ها هر چد جمله یه ضرب المثل یا یه بیت شعر و ... تحویل ملت داده میشه. ما هم از همین روش علمی پیشرفته استفاده کنیم؟ مثلاً وسط سخنرانی در مورد رعایت خقوق همسایه بگیم: به قول شاعر گلدونا رو آب بدیم/ سلام همسایه رو جواب بدیم. یا وسط بحث اهمیت علم استناد کنیم به شعر: میازار موری که علم کش است/ که جان دارد و جان شیرین خَش است. یا حتی برخیز شتربانا بربند کَجاوه/ کز شرق عیان گشت همی رایَت کاوه و ... فک کنیم بد نباشه، شما چی فکر می کنین؟

خب، این تا اینجا. برا بعد از نماز هم برنامه ای داشته باشیم یا نه؟ تذکری، یادآوری خیرخواهانه، هشدار، تهدید، ارعاب، تَشَری چیزی؟ نطرتون چیه؟

مثلا بسته به اینکه چقدر جمعیت اومده باشه به مسجد می تونیم آخر کار این جوری بگیم که: چرا اینقدر دیر میای مسجد؟ من رفتم بالا منبر، می بینم که سه چهارم مسجد خالیه، اونایی هم که میان می گردن هر چه دورتر و آخرتر جا پیدا کنن برا نشستن. انگار ما ایدز داریم. این چه وضعشه آقا؟ زبانم مو در آورد.

اینجوری بگیم؟ یا تندترش کنیم؟ لحن رو تند کنیم، از الفاظ تند استفاده کنیم یا فقط صدا رو ببریم بالا؟ چطوره این سوال رو از خودمون بپرسیم که چرا، واقعاً چرا، خداییش برا چی، وجداناً دلیلش چیه که وقتی ما خطبه می خونیم اصن کسی نمیاد مسجد و حتی تا دم آخر قبل از اقامه مسجد پر نمیشه؟ یعنی اولاً چرا ملت با اکراه و دیر میان، و دوماً اصن حتی بعصیا با اکراه هم نمیان و اندازه چندین صف ته مسجد خالی می مونه؟ بپرسیم این سوال رو از خودمون، یا بذاریم دیگران از ما بپرسن؟  

حرف قبلی ما که قطعاً به حساب دلخوری شدیدمون گذاشته میشه. چطوره برا رد گم کنی یکی دو مورد دیگه به تذکراتمون اضافه کنیم که: چرا دستمالی، مندیلی، کلاهی، یه تیکه پارچه ای چیزی نمیذارین رو سر وقتی میاین اینجا؟ مگه نمی دونی که فلان و فلان. چرا وقت دعا دستا شُله و بالا نمیاد؟ مگه چند کیلو وزن داره، بلندش کنین، مغرور نباشین اینقدر و اینا. چطوره؟ مردم که عاشق اینن که بهشون تذکر داده بشه و سرشون داد زده بشه. اصن می میرن برا شنیدن تَشَر و شرزنش و ملامت. خوبه پس همین کار رو می کنیم. راستی آخر کار احتمال داره ازمون دلخور بشن، از دلشون در بیاریم؟ مثلا بگیم: معذرت میخام صدام رفت بالا، خودش خود به خودی بالاس. ناخواسته بود. اینا فقط جهت یادآوری بود و گرنه که من کسی نیستم که بخام تذکر بدم. چطوره؟

به نظرتون دل ملت نرم میشه اینجوری؟ یا بی فایده س؟

چطوره خودمون یه گفتگوی درونی داشته باشیم با خودمون و اینا رو به خودمون بگیم: چطوره از حضور ملت تو مسجد خوشحال بشیم. همین که پا شدن اومدن، به انتخابشون احترام بذاریم و به خودمون اجازه ندیم سرشون داد بزنیم. کاری نکنیم فراری و زده بشن. پشیمون بشن از اومدن به مسجد، که ای کاش نمی اومدم اینجا، شده مث پادگان. ملت میرن مسجد نماز بخونن آرامش بگیرن، ما رفتیم مسجد سرمون داد زدن، اعصابمون خرد شد اومدیم بیرون. دیگه نمیرم مسجد، مگه مریضم برم و اعصابمو خرد کنم؟ یارو خیال کرده که الله اکبر که چه جایگاه رفیعی داره پیش خدا، دلش برا بقیه سوخته، میخاد ملت رو بکشه بالا پیش خودش! بابا، از این خبرا نیست. مسجد قلمرو سلطنت کسی نیست.  

داد می زنه سر ملت بعد شاکی هم هست که چرا تعداد کمه! همینجوریش جوونا رو از مسجد فراری دادی، بعد باز هر بار میای عربده کشی ها و توبیخ ها رو تکرار می کنی. ملت رو شرمنده می کنی؟ تحقیر می کنی؟ مقصر جلوه میدی؟ تو حالت خوبه اصن؟ چطوره این همه نگردی دنبال عیب و ایراد و بهانه برا توبیخ و استیضاح، و تمرکز کنی روی کار خودت؟

 


تعداد بازدید از این مطلب: 292
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مطالب مرتبط با این پست

سلام. خوش آمدید. نظرات شما موجب دلگرمی ماست. سپاس.


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود